نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

به کجا باید رفت؟ز که باید پرسید؟
واژه ی عشق و پرستیدن چیست؟
جان اگر هست،چرا در من نیست؟
منکه خود میدانم راه من،راه فناست
قصه عشق فقط یک رویاست
--------------------------------------------------
چه آسان بود درمان دلم،با درد درمان شد
چه مشکل بود کار زندگی ،با مرگ درمان شد
به صحرای دل غم پرورم،امید افشاندم
به خون دیده آبش دادم وگلزار حرمان شد
نشستم تا براید آفتاب از سینه دریا
سیه ابری بر آمد از دل دریا وتوفان شد
حجابی داشت دیو تیرگی در روشناییها
چو دید اینجا همه یکرنگ و رو دارند،عریان شد
وگر در سینه تنگم نهال عشق ننشانم
که باغ خاطرم با مرگ دل متروک وویران شد
به دشت آرزوها،تک درختی مرده برپایم
بهار زندگی هم در دل سردم زمستان شد
سرور و شور و شوق زندگانی رفت از یادم
از آن روزی که در کنج دلم داغ تو مهمان شد
برای هرکه کردم درد دل،افزود بر دردم
برای هرکه از مهرو وفا گفتم گریزان شد

مرا راه گریزی نیست،نمیدانم
چرا این پیکر پر درد ومحنت،محبس جان شد
------------------------------------------------------
اون کیه،اون که چشام همیشه گریونه براش
اونی که دشت دلم یه چشمه ی خونه براش
اون کیه که چشمای خسته ی من،تو پنجره
همیشه منتظره خیره به بیرونه براش
اونی که واژه ی ناب همه شعرای منه
کی میاد، غم تو دلم خیلی فراوونه براش
اونی که تنها گذاشته دلمو بگید کجاس؟
آخه یه عمره دلم به سینه زندونه براش

اون کیه که وقتی تنهام میذاره،اشکای من
روی دشت گونه هام،جاری چو کارونه براش

                                                      امیرمحمد پویانژاد

                              هر کی مثل من عاشقه نظر بده و غمش به صورت خصوصی بگه شاید برای هم غم خوار های خوبی شدیم منتظرم...

 

 



:: برچسب‌ها: عشق , غم شق ,
:: بازدید از این مطلب : 358
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

با عرض سلام به تو دوست عزیز

به وبلاگ بچه با حالا خوش اومدی لطفا عضو شو و ما رو لینک کن قول بهت میدم پشیمون نمیشی بلکه هر چی می خوای به ما می گی تا ما برات برای دانلود بزاریم.

برای دیدن کیفیت کار ما به آدرس زیر برو به پا شاخ در نیاری

www.radepayekhis.blogfa.com



:: بازدید از این مطلب : 718
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

خوابی دیدم.
خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم.بر پهنه ی آسمان صحنه هایی از زندگی ام برق زد.
در هر صحنه دو جفت جای پای روشن دیدم. یکی متعلق به من ودیگری متعلق به خدا.
وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد به پشت سر وبه جای پاهای روی شن نگاه کردم.
متوجه شدم که چندین بار در طول مسیر زندگی ام فقط یک جفت جای پا روی شن بوده است..
همچنین متوجه شدم که این سخت ترین وغمگین ترین دوران زندگیم بوده است.
این واقعا برایم ناراحت کننده بود ودر باره اش از خدا سوال کردم:خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم در تمام راه با من خاهی بود.ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگیم فقط یک جفت جای پا وجود داشت.نمی فهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم مرا تنها گذاشتی.
خدا پاسخ داد: بنده بسیار عزیزم من در کنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت.
اگر در آزمون ها ورنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی ،زمانی بود که من تورا در آغوشم حمل می کردم.
 



:: بازدید از این مطلب : 295
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیبای کشاورزی بود.به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد.کشاورز براندازش کرد وگفت:پسر جان برو در آن قطعه زمین به ایست.من سه گاو نر را یک به یک آزاد می کنم، اگر توانستی دم یکی از آنها را بگیری، می توانی با دخترم ازدواج کنی.
مرد جوان در مرتع به انتظار اولین گاوایستاد.در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در عمرش دیده بود به بیرون دوید.فکر کرد یکی دیگر از گاو های بعدی گزینه ی بهتری باشد، پش به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذرد.دوباره در طویله باز شد.باور نکردنی بود ! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود.گاو با سم به زمین می کوبید،و خر خر می کرد.مرد جوان وقتی او را دید آب دهانش خشک شد.پیش خودش گفت :گاو بعدی هر چیزی هم که باشد باید از این بهتر باشد.پس آن گاو را نیز گذاشت از مرتع عبور کند.برای بار سوم در طویله باز شد.لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد.این ضعیف ترین ،کوچکترین ولاغر ترین گاوی بود که در عمرش دیده بود.در جای مناسب قرار گرفت ودرست به موقع بر روی گاو پرید.دستش را دراز کرد ، اما گاو دم نداشت!!!
زندگی پراز فرصت های دست یافتنی است بهره گیری از بعضی ها ساده است و بعضی ها مشکل،اما زمانی که به آنها اجازه میدهیم رد شوند و بگذرند( معمولا به امید فرصت های بهتر در آینده)این موقعیت ها شاید دیگر هیچ وقت پیش نیاید.
برای همین ، همیشه اولین شانس را دریافت کن.  

 

 



:: بازدید از این مطلب : 257
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

مانده بی تو در دو چشمم خار خواب بی کسی

می شوم پژمرده آخر در سراب بی کسی

گر صدایی می رسد از چارسوی کوچه ها

می دهد شرح غمم را با رباب بی کسی

در گلویم بغض تلخی بی تو مانده سالهاست

چشم من آبستن از دریای آب بی کسی

سرو من،آب تو را با اشک دیده داده ام

شد نصیبم بی تو اینک اضطراب بی کسی

آنک ای مومن ترینم ای تو خاتون غزل

لحظه ای با من بمان در التهاب بی کسی

گفته بودی با توام تا لحظه های واپسین

رفتی وافکندیم در پیچ وتاب بی کسی

میروم از دست و دیگر نیست تاب ماندنم

هیچکس بر من نگرید جز سحاب بی کسی

آخرین حرف مرا بشنو رفیق نیمه راه

آفرین بر طاقت و احسن زتاب بی کسی



:: بازدید از این مطلب : 292
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

- زندگی این وادی غم چاره ساز ناله ما نیست
من تولد را از صدای گریه ی نومید کودک میشناسم 
کز همان آغاز در رنج است
- حدیث غم نوشتن بر در و دیوار بیهودست،
که حتی کوه از موج فشارش خاک میگردد
- زندگی بیشه ی نومیدی هاست،من وتو بوته ی لختی هستیم
 که حریق توفان محومان میسازد




 

 



:: بازدید از این مطلب : 407
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

پسر کوچکی،روزی هنگام راه رفتن در خیابان،سکه ای یک سنتی پیدا کرد.او از پیدا کردن این پول،آن هم بدون هیچ زحمتی،خیلی ذوق زده شد.این تجربه باعث شد که او بقیه روزها هم با چشمانی بازسرش را به سمت پایین بگیرد ودر جستجوی سکه های بیشتر باشد.
او در مدت زندگیش،296سکه یک سنتی،48 سکه 5 سنتی،19 سکه 10 سنتی،16 سکه 25 سنتی،2 سکه نیم دلاری ویک اسکناس یک دلاری پیدا کرد.یعنی در مجموع 13 دلار و26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و26 سنت،او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید،درخشش 157 رنگین کمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد.او هیچ گاه حرکت ابر های سفید را بر فراز آسمان ها در حالیکی از شکلی به شکل دیگری در می آمدند ،ندید.پرندگان در حال پرواز ،درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر هرگز جزئی از خاطرات او نشد.

 



:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

سلام دوستان ایول ایول خیلی وبلاگ با حالی من تا حالا 5تا مطلب خواستم برام گذاشت شما هم عضو شید خیلی وبلاگشون باحاله.امییییییییییییییییییییییییییر جون دووووووووووووووووووووووست دارم.

امیر محمد  بابت مطالبی که برام گذاشتی تشکر می کنم.



:: برچسب‌ها: عضو ,
:: بازدید از این مطلب : 250
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : شنبه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

 

اشتباهی كه همه عمر پشیمانم از آن

اعتمادیست كه بر مردم دنیا كردم

 

 

گل نیلوفر در مرداب میروید تا همه بدونن که در سختیها باید زیباترین ها را آفرید

 

 

ای تماشایی ترین مخلوق خاكی در زمین! آسمانی میشوم وقتی نگاهت میكنم.

 

 

در کوچه پس کوچه های عشق دنبالت میگشتم ..... حقیقتش تاریک بود ترسیدم برگشتم

 

 

میدونی اگه صخره و سنگ توی مسیر رودخانه زندگیت نباشه صدای آب اصلا قشنگ نیست؟

 

 

به تو سپرده بودمش..... به هزار و یک امید..... و امروز برای هزار و یکمین بار...... دلم را میبرم ...... تا شکستگی اش را ....گچ بگیرند؟؟؟

 

نظر فراموش نشهSmiley

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

 عکس    آیا میدانید جدید – دانستنی های جدید

 برای خواندن بقیه ی دانستنی ها به ادامه ی مطلب بروید.

داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !

هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !



:: بازدید از این مطلب : 392
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

 عکس    عکس کوچولو ترین ماشین عروس دنیا



:: بازدید از این مطلب : 404
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

این کاریکاتور داستان تمام زندگیمون رو نشون میده

 



:: بازدید از این مطلب : 591
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

سلام این مطلب بخونید و ...

 

راهروی بیمارستان – روز – داخلی
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب. در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح – با لباس سبز رنگ – از آن خارج می شود. مرد نفسش را در سینه حبس می کند. دکتر به سمت او می رود. مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند...
دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم. اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده. ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم... باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی، روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی... اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده...
با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد. سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.
با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد و می گوید:
هه هه! شوخی کردم... زنت همون اولش مُرد.




:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

فرهنگ لغت غضنفر اینا تو غضنفرستان نزولی

فرهنگ لفت رشتی

آئینه.................................. من درش پیدا

آفتابه...................................منشور

 آلمان................................ نازی آباد

پاك كن............................... مالش بر دانش

تركی كه مست كرده............... مسـخره

چاقو................................. تو دل برو

چنگال...............................(1)یكی بود، یكی نبود (2)قاشق تابستانی

حمام.................................(1)پاكستان (2)زنده شورخونه

خرما................................ نره خرِ كشمش

دمپائی.............................. نفر بر

دوش................................ آب چرخ كن

ریش............................... در هر صورت

صورت كوسه‌.....................در غیر این صورت (با اشاره به صورت خود)

سگ............................... پارس خودرو

شیشه.............................. اونورش پیدا

قم.................................. سانتی گو

كشتی............................. تشخیص

كفش............................... نفر بر زرهی

گوجه فرنگی..................... چراغ خطرِ دیزی

لامپ.............................. چیز ادیسون

مگس.............................. پرویز

خرمگس..........................‌ پرویز تركه

زنبور عسل..................... پرویز قناد

مگس روی وان حمام.......... سروان پرویز

هاونگ........................... لهستان

یكعدد شلوار لی................. لیوان

دو عدد شلوار لی............... لی لی

سه عدد شلوار لی.............. تریلی

چهار عدد شلوار لی............ چارلی

پنج عدد شلوار لی.............. خیلی



:: بازدید از این مطلب : 444
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرمحمد پویانژاد

سلام این مطلب را هرگز از دست ندهید چون درباره کریس آنجیل مردی که سال 2010 به نام او است و بزرگترین جادوگر قرن هستش

 

در این مطلب: افشای راز کریس انجیل+کلیپ های او+فیلم+زندگی نامه+حرفه و... کریس انجیل است

((*تمام فیلم و کلیپ های این مطلب رایگان بوده وفروشی نیست*))

 

راز های کریس انجل را به صورت رایگان تماشا کنید

www.just.sub.ir

منیع

برای دیدن کلیپ زندگی نامه و... به ادامه مطلب بروید



:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد